دکتر داود آقارفیعی- پژوهشگر علوم ارتباطات و عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی
روابط عمومی سیاست زده
(به بهانه فرا رسیدن هفته روابط عمومی و ارتباطات)
جامعه ایرانی سیاست زده است. نگاه و تحلیل های ما باید از چارچوب سیاست بیان شود تا مشتری بیابد و ارزشمند جلوه کند. سیاست در جامعه ایرانی محور تمام کنشهاست و جوانب دیگر زیست اجتماعی را تمام و کمال به سوی خود می کشاند. از کلانترین مسائل تا ریزترین و جزئیترینها. در سطح کلان می تواند اقتصاد و فرهنگ و آموزش را متاثر می کند و در تراز متوسط و خرد عرصه هایی مانند ورزش، موسیقی و حتی نوحه خوانیهای مداحان را هم تحت تاثیر خود داده است! وقتی سیاست کارکرد اصلی اش به دژکارکرد بدل شود و حب و بغض های حزبی و جناحی پای در قلمرو تخصص و حرفه ایگری بگذارد، آن وقت دیگر با سیاست مواجه نیستیم. بلکه با پدیده ای مواجهیم که اصطلاحا به آن «سیاست زدگی» می گویند.
روابط عمومی های سازمان ها و نهادهای مختلف به ویژه در ساختار دولتی نیز مصون از این آفت نیستند.
در هفته روابط عمومی فرصتی دست داد تا به این مسئله به عنوان یکی از معضلات پیدا و پنهان عرصه روابط عمومی بپردازیم.
خداوند دکتر حمید نطقی، پدر علم روابط عمومی ایران را رحمت کند که همیشه می گفت: «روابط عمومی ها می بایست مدعی العموم در داخل و وکیل مدافع در خاج از سازمان ها باشند.» بدین معنی که یکی از کارکردهای روابط عمومی ها می بایست انتقال و بیان دیدگاه ها و درد و شناخت حقوق مردم به مدیران سازمانی و تصمیم گیرندگان باشد. متاسفانه این روزها روابط عمومی های ایران از این حیث وضعیت مناسبی ندارند و به همان بیماری سیاست زدگی دچار شده اند، بنا به چند دلیل:
1. از نظر ساختاری روابط عمومیها در تلفیق با بخشهایی هستند که به طور سنتی در اختیار شخص اول مجموعه قرار دارند و او هر چه بگوید باید اجرا شود. شخصی که به طور معمول بعد از تحولات سیاسی به روی کار میآید و اهداف و اغراض خاص خود را به همراه دارد. حال ممکن است دیدگاههای او در طول شاخصهای تخصصی روابط عمومی باشد یا کاملا بالعکس آن باشد. برای مثال دپارتمانهای روابط عمومی در کشور ما با بخشهایی مانند حوزه ریاست یا حوزه وزارتی ادغام شدهاند و این ادغام به جای پویایی و تپندگی روابط عمومیها بیشتر باعث اختلال کار آنها شده است. در این وضعیت روابط عمومیهای متاثر از حوزه ریاست یا وزارتی، پیش از آنکه وکیل مدافع سازمانها باشند در نقش وکیل مدافع تفکر جناحی حاکم ایفای نقش میکنند و بقیه سازمان معمولابه وادی نسیان سپرده می شوند. در این وضعیت، ممکن است نقش های حرفه ای و برگزاری نمایشگاه ها و همایش های تخصصی سازمانی، به عنوان یکی از کارکردهای اصلی روابط عمومی، جای خود را به برگزاری میتینگ های همسو با تفکر سیاسی غالب بدهد؛
2. در بسیاری از کشورها، روابط عمومی ها به صورت شرکتهای تخصصی خصوصی فعالیت می کنند. در این شرکت ها افراد متخصص پس از گذر از فیلترهای حرفه ای به استخدام درمی آید. این شرکت ها، با ابزارهای حرفه ای، امور خبری و تبلیغی سازمان ها را به صورت پیمان کاری بر عهده میگیرند. در این شیوه شایستهسالاری بدون توجه به خط سیاسی افراد و زد و بندهای سیاسی و سهم خواهیهای مرسوم مراعات می شود. متاسفانه روابط عمومی های ایران اکنون بدل به محل آزمون و خطا و رزومه سازی افرادی شده اند تا در آینده از آن سود ببرند. روابط عمومی ها به واسطه ماهیت رسانه ای و تبلیغی خود، افراد فرصت طلب بسیاری را به خود جذب می کند. متاسفانه مشاهده شده که با یک تغییر سیاسی در کشور، ساختار روابط عمومی ها و حتی بدنه حرفه ای آن نیز دچار تحولات و ضربات جبران ناپذیری می شوند. در این حالت ادارات روابط عمومی دچار ریزش و رویش های غیرطبیعی می شوند. این پدیده موجب کاهش میانگین تجربه حرفه ای افراد در سازمان ها می شود و حتی ممکن است افراد متخصص و حرفه ای این عرصه را فقط به جرم اینکه جزو گروه و باندی نیستند به حاشیه براند و هدف تیر شماتت تازه واردین نیز قرار دهد؛
3. و بالاخره اینکه روابط عمومی سیاست زده، چون تفسیر گروهی و محدود از امور سازمانی دارد و در چارچوب باید ها و نبایدهای باندی کار می کند، برنامه ریزی اش هم محدود به همان تفسیر است. این نوع روابط عمومی ها نمی توانند برنامه استراتژیک و کلان داشته باشند. افقشان محدود به زمان حضور همان گروه است و به جای نگاه بلندمدت، نگاهی محدود و عقیم به وظایف سازمانی دارد. این داستان در هر تغییر و تحول سیاسی رخ می دهد و موجب دلسردی نیروهای حرفه ای و ریشه دار این عرصه می شود.
امید است در هفته روابط عمومی و ارتباطات تدبیری اندیشیده شود تا ادارات روابط عمومی کشور کم تر دچار زلزله های سیاسی شوند و نیروهای متخصص خدوم و عاشق این حرفه که شغلی سخت و پر تنش دارند، کم تر بیازارد.
https://www.alef.ir/news/3980228189.html